در خیال تو و در کنارِ تو بودن نشانِ همہء زیباییهاست ارمغان ِ تک تکِ خوبیهاست شکفتنِ شکوفہها و استشمام ِ عطرِ همہء گلهاست مـــژدهے بهاران و نُو شدنِ زندگی در همہ فصلهاست کنار ِ تــــو بودن نهایتِ همہء عشق بودنهاست شبها وقتی خیالت و گیتارِ لبهایم با انگشتانِ ظریفت نواخته می شود آهنگِ بوسه هایت تمامِ کهکشان را پر می کند و خیال آهویِ وحشیِ دلم در آغوشِ تو بی محابا می رقصد و گونه هایت را بوسه بوسه عاشقانه ورق می زنم مثل دفتری پراز دوستــت دارم مثل رمانی پراز عاشقانه شب است و دیر وقت آدمها به خوابی عمیق فرو رفته و از دو تن که همچنان بیدار است یکی منم که دوستت دارم یکی منم که دوستت دارم به گمانم عشق را میتوان لمس کرد به گمانم همین که کنارم نیستی ولی در خیالم نزدیک عشق را می توان خواند از چشمانش در دورترین نقطه جهان هم باشی در خیالم نزدیک دور ترین من نزدیک ترینی به من در جان و تن من ماندگار ترینی يقين دارم تو را دوست دارم من، تو را صادقانه دوست دارم تو را به دور از غرور به دور از ريا مثل كودكی به دور از دروغ تو را مثل نيمه ی ديگر جان مثل لحظه ی اولين ديدار اولين بوسه اولين آغوش من تو را عاقلانه دوسٺٺ دارم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|